تد باندی در 24 نوامبر 1946 در برلینگتون، ورمونت به دنیا آمد و به عنوان یک مرد جوان جذاب، خوش بیان و باهوش بزرگ شد. با این حال، زمانی که باندی نوجوانی بود که در واشنگتن زندگی می کرد، نشانه هایی از قاتل سریالی سادیستی که قرار بود تبدیل شود را نشان می داد.
در مصاحبهها او به یاد میآورد که ضداجتماعی بوده و در خیابانها به دنبال هرزهنگاری دور ریختهشده یا پنجرههای باز میگردد که از طریق آن میتوانست از زنان بیخبر جاسوسی کند. او همچنین سابقه دزدی گسترده ای در نوجوانان داشت که وقتی 18 ساله شد اخراج شد. در سال 1972 او از کالج فارغ التحصیل شده بود و در حرفه حقوق یا سیاست نویدبخش بود. اما زمانی که او اشتیاق واقعی خود را کشف کرد و به اولین قربانی تایید شده خود در سال 1974 حمله کرد، این حرفه کوتاه شد. به یوتا، کلرادو، و در نهایت در فلوریدا. باندی این زنان را با حیله شکار می کرد، اغلب دست خود را در بند یا پای خود را با گچ مصنوعی می پوشاند و با عصا راه می رفت. او سپس از جذابیت و ناتوانی ساختگی خود استفاده می کرد تا قربانیان خود را متقاعد کند که به او در حمل کتاب یا تخلیه اشیا از ماشینش کمک کنند. او همچنین به جعل هویت شخصیتهای اقتدار مانند افسران پلیس و آتش نشانان برای جلب اعتماد قربانیان قبل از حمله معروف بود. وقتی به فولکسواگن بیتل قهوهای رنگ 1968 او رسیدند، او آنها را روی آن میزدسر با کلاغ یا لوله. او پس از ضربه زدن به قربانیان خود، آنها را با دستبند بی حرکت می کرد و به زور وارد خودرو می کرد. باندی صندلی مسافر را برداشته بود و اغلب آن را در صندلی عقب یا صندوق عقب نگه میداشت، و فضای خالی روی زمین برای قربانیش باقی میگذاشت تا در هنگام رانندگی دور از چشمش دراز بکشد.
باندی قادر به تجاوز جنسی و قتل تعداد زیادی بود. زنان از این طریق او معمولاً قربانیان خود را خفه میکرد یا به ضرب گلوله میکوبید و پس از مرگ نیز آنها را مثله میکرد. او سپس وقایع را با بازگشت به بازدید از اجساد در محل تخلیه آنها یا حتی بردن آنها به خانه به منظور جلب رضایت جنسی بیشتر طولانی کرد. در برخی موارد، او حتی به طرز تکان دهنده ای سرهای بریده شده آنها را در آپارتمان خود به نمایش می گذاشت و با اجساد آنها می خوابید تا زمانی که پوسیدگی آن را غیرقابل تحمل کرد.
همچنین ببینید: خفه کننده بوستون - اطلاعات جناییبا افزایش شمارش اجساد و انتشار توضیحات شاهدان، چندین نفر با مقامات تماس گرفتند تا باندی را به عنوان یک فرد بالقوه گزارش کنند. مظنون تطبیق با این حال، پلیس به طور مداوم او را بر اساس شخصیت به ظاهر برجسته و ظاهر تمیزش رد می کرد. او با آموختن این که چگونه عملاً هیچ مدرکی را که بتوان توسط تکنیک های پزشکی قانونی هنوز ابتدایی دهه 1970 قابل ردیابی باشد، از خود دور نگه داشت. باندی سرانجام برای اولین بار در 16 آگوست 1975 در یوتا پس از فرار از خودروی گشت دستگیر شد. در بازرسی از خودرو ماسک، دستبند، طناب و سایر وسایل شرورانه به دست آمد اما چیزی به دست نیامد.ارتباط قطعی او با جنایات. او آزاد شد اما تحت مراقبت دائمی قرار گرفت تا اینکه چند ماه بعد دوباره به دلیل آدم ربایی و تعرض به یکی از قربانیانش دستگیر شد. باندی یک سال بعد پس از انتقال از یوتا به کلرادو برای محاکمه دیگر از بازداشت فرار کرد اما در عرض یک هفته دوباره دستگیر شد. سپس در 30 دسامبر 1977 موفق شد برای بار دوم فرار کند و در آن لحظه توانست به فلوریدا برسد و کشتار خود را از سر بگیرد. او حداقل شش قربانی دیگر را که پنج نفر از آنها دانشجوی دانشگاه ایالتی فلوریدا بودند، تجاوز کرد یا به قتل رساند، قبل از اینکه در 15 فوریه 1978 دوباره به دلیل تخلف رانندگی دستگیر شود. او سرانجام به اعدام محکوم شد و در 24 ژانویه 1989 روی صندلی برقی درگذشت. باندی در زمان اعدامش به 30 قتل اعتراف کرده بود، هرچند تعداد واقعی قربانیانش مشخص نیست.
همچنین ببینید: شواهد خون: تجزیه و تحلیل الگوی لکه خون - اطلاعات جرمفولکس واگن تد باندی در موزه جرایم شرقی آلکاتراز در تنسی به نمایش گذاشته شده است. .